برای اولین بار روش پسکشیدگی که توسط پروفسور Freyssinet در فرانسه ارائه شده بود، در طراحی و ساخت پل Veutre در سال 1908 مورد استفاده قرار گرفت . همچنین اولین پل سگمنت پسکشیده در فرانسه در سال 1939 بر روی رودخانه مارن ساخته شد. استفاده از روش پسکشیدگی در ساخت پلها در اواسط دهه 1950 و 1960 به طور قابل توجهی در اروپا افزایش یافت و در دهه 1970 این روش در ایالات متحده رواج پیدا کرد.
خلاصه ای از مزایای پیشتنیدگی در پل ها
مزایای عملی که پیشتنیدگی فراهم میکند، به شرح زیر است:
- کاهش وزن فولاد مورد استفاده؛
- کاهش تراکم مقطع که منجر به بتنریزی آسان و خطای کمتر در بتن ریزی می شود؛
- سختی بیشتر و رفتار الاستیک عضو؛
- دوام بیشتر به علت عدم وجود یا کاهش شدید ترک خوردگی تحت بار بهرهبرداری؛
- ظاهر بهتر به دلیل عدم وجود ترک خوردگی.
مقایسه هزینه ها
هزینههای نصب معمول برای فولاد پیشتنیده تقریبا 3 برابر آرماتور معمولی است در حالی که نسبت مقاومت نهایی تقریبا چهار برابر است. اگر وزن فولاد با سطح ULS سنجیده شود، نوع پیشتنیده تقریبا باعث صرفه جویی 30 درصدی میشود.
در حالی که هزینه فولاد تسلیح کننده به طور کلی بیش ازحدود ± 10 درصد در استفاده از اندازه های مشابه ،تفاوت ندارد، بیش از 50 درصد از هزینه پیشتنیدگی مربوط به هزینه کارگران است،که بخش بزرگی از آن مربوط به عملیات پیش تنیدگی و پس از آن گروتریزی تاندونها است. در نتیجه هزینه پیشتنیدگی بطور قابل توجهی متفاوت است، که به طور عمده به طول تاندون ها بستگی دارد، به طوری که هزینه آن برای طول های کمتر از 25 متر به شدت افزایش می یابد. یک تاندون با 10 متر طول هزینه ای تقریبا دو برابر هر تن فولاد40 متری دارد. یکی از اهداف طراح باید این باشد که طول تاندون را تا جایی که به صورت عملی امکان پذیر است بیشتر کند، با اینحال باید بین هزینه کمتر تاندونها و نیروی کمتر در اثر تلفات ناشی از اصطکاک توازن برقرار شود. در کشورهایی مانند ایران که هزینههای نیروی کار خیلی کمتر از انگلستان است، پیشتنیدگی نسبت به آرماتور بندی ساده بسیار ارزانتر تمام می شود.